اقا رحمان ، با باجناقش ،آقا فرزاد از رستوران بیرون امدند ، ناگهان رنگ اقا فرزاد مثل گچ سفید شد و دو دستی بر سرش زد و گفت: خاک بر سرم شد ...ماشینم ...ماشینم ....(همه میداسنتد و البته شما خوانده گرامی هم بدانید که ماشینم ماشینم گفتنهای امثال اقا فرزاد از نوع ماشینم ماشینم گفتنهای امثال اکثر ما نیست.) آقا رحمان لبخند پیروزمندانه ای زد ( اگر فیلم را کمی به عقب برگردانیم ) دلیل این لبخند راا میفهمیم زیرا همیشه بین این دو باجناق کشمکش بود، همیشه و هر جا اقا فرزاد که شغلش مدیر صنایع بوق بود و پول خوبی میگرفت ، به اقا رحمان که کارمند جزء یک اداره بود و حقوقش شندرغاز بود ،فخر میفروخت ..مثلا همین رستو,طنز ...ادامه مطلب
عشرت خانم و آقا غلام زن و شوهر فرهنگ دوستی هستند، آنها بیشتر شبکه 4 را که شبکه دانایی است نگاه میکنند، اما از بخت بد ،شبکه دانایی هم انشب لعنتی ، همان شبی که فردایش عشرت و غلام را به جرم دزدی گرفتند،فیلم گانگستری گذاشته بود و توی فیلم نشان داد، چطور یک زن و شوهر ایتالیایی یک بانک را به راحتی اب خوردن زدند و اب از اب تکان نخورد ،همان شد که بعد از فیلم همزمان با میزگرد نقد فیلم در تلویزیون ،عشرت خانوم و اقا غلام میزگرد بدبختی داشتند و در مورد مشکلات عدیده ای صحبت کردند که بعد از بیکاری اقا غلام از شرکتهای خصوصی مس ، اتفاق افتاده بود ، اینجا بود که تاثیرات فیلم بی فرهنگ ،خودش را نشان داد و همان م,طنز,دزدی ...ادامه مطلب
هی میگم بابا ما رو چه کار به طنز!! اصلا کو موضوع طنز!! که مثلا بشود باهاش طنازی کرد؟؟ هی میگه حالا یه کم تلاش کن! فسفر مغز بسوزون ، شاید پیدا شد! میگم چشم! حالا که میگی چشم، اما من که تو این شهر هیچ موضوع طنزی نمیبینم ،همه چیزش به قاعده است،مثل یک جوان خوشتیپ و جذاب و خوش اندام، خداییش میشه از این تصویر زیبا کاریکاتور کشید؟؟ میگه : توهم چقدر ناز می یاری! بابا میدونم تو شهربابک چیزی برای گیر دادن ما مطبوعاتی ها نیست، میدونم همه چیزش به جاست و همه مسئولین در همه رده ها خوب کار میکنن ، اینا رو من که نه، همه میدونن ، بابا !میدونم که با تمام این امکانات کم وناچیز , ...ادامه مطلب