پنج پیشنهاد طلایی برای توسعه شهربابک

ساخت وبلاگ
نخبه پذیری بجای نخبه ستیزی: بی شک یکی از شاه کلیدهای موفقیت یک شهر در همین نکته به ظاهر کوچک اما پر اهمیت نهفته است.(کافیست دلیل رشد یزد را بررسی کنیم یکی از مهمترین دلایلش همین نخبه پذیری است)

شهربابک مدفن و ارامگاه استعدادهای درخشانی است که دستانی  نامرئی  انها را نابود میکند و انها که راه یزد و تهران و.. را در پیش میگیرند تا خود را از این دام برهانند نخبه هایی هستند که فرار را بر قرار ترجیح می دهند اما....چرا؟ این دستان نامرئی کیست؟ یا چیست؟

یک قسمت این تراژدی برمی گردد به بعضی نخبه های این شهر که کوتوله اند و کوتوله پرور! تاب رشد را ندارند و می گویند سقف قد کشیدن را در شهر ما تعیین می کنیم و کسی حق قد کشیدن بیش از آن را ندارد و  وقتی بفهمند کسی از این قانون سرپیچی میکند ، مثل یک باغبان ماهر، هرسش می کنند، که شاخ وبرگ اضافه نگیرد( احتمالا برای زیبایی شهر این کار را میکنند)

 و یک قسمت قضیه به فرهنگ مردم بر می گردد که انگار هر کس از خودمان باشد باید نمره اش بیست بیست باشد تا برایش کمی دست بزنیم  ،هر چند به نمره های ده و پایین تر از  آن ،اگر از خودمان نباشند ،سرو دست میشکنیم (خود بدیم دیگه چکارش میشه کرد؟) ،گاهی همین فرهنگ ،بعلاوه شایعه پردازی ، راه را برای فرار نخبه های واقعی فراهم و جا را برا ی نخبه نماها باز می کند

2.وحدت ،نه بر روی شخص یا جریان یا قوم یا منفعت خاص ،بلکه بر روی منافع کلی شهر:

گاهی بعضی از ما شهربابکی ها ،به برادرانی می مانیم که دزد در حال بردن اموال خانه شان است و انها به همدیگر لنگه کفش پرتاب میکنند ، اگر وقت کردیم و دعواهای قومی و محله ای گذاشت ، یک نگاه به شهرمان ،بیاندازیم ،اینده فرزندان ما در همین شهری است که آبش را به جایی ، و خاکش را به جای دیگر میبرند .

.3فاصله گرفتن از ((من)): کمی از من،خانه من،بچه من ،قوم و خویش من ومن ومن فاصله بگیریم و وسیعتر بیاندیشیم چه بسا بارها برای این (من)، (ما) را له کرده ایم و به تبع آن شهرمان را !!،(یاد خاطره ای از یکی از مهندسان نخبه افتادم که میگفت در بعضی شرکتها بدلیل رابطه بازی در استخدام نیرو ،نیرو هایی از شهربابک بر سر کار امده اند که آبروی شهربابکی ها را از نظر بی سوادی برده اند و مهندسین غیر بومی همواره به ما طعنه می زنند در حالیکه همه می دانیم شهربابک معدن استعدادو توان و سواد است)

4.دست کشیدن از سیاست بازی: شهر ما، شهر سیاست زدگان است ،گفتم سیاست بازی !چون واقعا معتقدم ما بازیچه سیاست و سیاست برای ما یک بازی سرگرم کننده است ، در حالیکه خودمان هم گاهی اوقات نمی دانیم از چی و کی دم میزنیم( یادم نمیرود با یک عقل کل سیاسی برخورد کردم و ایشان کلی نطق نمود و اصولگرا و اصلاح طلب گفت و وقتی من بی سواد از بعضی چیزهای بدیهی سوال کردم دیدم اقا اصلا نمیدونه یعنی چه)

در شهری که کوچکترین قدم اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حتما باید جوانب سیاسیش هم دیده شود توقع پیشرفت یک رویا بیش نیست

5. اعتماد به جوانان شهربابکی: بعضی وقتها فکر می کنم در این شهر، جوان بودن جرم است و مساوی با خامی،بی عقلی ،سر به هوایی و.. است .

در حالیکه برای اعتماد به جوانان کافیست سری به گلزار شهدا که همه مدیون انهاییم بزنیم  جوانهایی که از همه پیران پیشی گرفتند.

به جرائت میگویم (و این را حاظرم اثبات کنم) شهربابک پاکترین ،صادقترین، با استعداد ترین جوانها را دارد که بعضی  از آنها از سطح این شهرستان فرارترند .

حرف آخر: گاهی فکر میکنیم خیلی زرنگ هستیم ، بر روی امواج بدبختی های این شهر موج سواری میکنیم غافل از این که این موج بی شک ما را روزی به تخته سنگ خواهد زد. کاش کمی فکر کنیم و آه و ناله ها را نگذاریم برای بعد از این اتفاق.

به امید آرمان شهر من شهربابک بلند آوازه

 

انعکاس...
ما را در سایت انعکاس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enekasbabaka بازدید : 244 تاريخ : دوشنبه 30 ارديبهشت 1398 ساعت: 7:54